جدول جو
جدول جو

معنی شاد کواذ - جستجوی لغت در جدول جو

شاد کواذ
(کُ)
ایران شاد کواذ، در مجمل التواریخ و القصص شهری میان حلوان و شهر زول (شهر زور) معرفی شده و عمارت آن به قباد فیروز نسبت داده شده. ظاهراً همان شاد قباد است. رجوع به قباد شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کُ)
شهری بوده در زمان ساسانیان در سرحد فارس و خوزستان بنانهادۀ کواذ (قباد پدر انوشیروان) . رجوع به ایران در زمان ساسانیان ص 377 شود
لغت نامه دهخدا
قریه ای است هفت فرسنگ بیشتر شمالی اسپاس، (فارسنامۀ ناصری گفتار دوم ص 220)
لغت نامه دهخدا
شادکام و خوشحال، (فرهنگ نظام)، رجوع به شادگار شود:
تو شادی کن ار شادکاران شدند
تو با تاجی ار تاجداران شدند،
نظامی (از فرهنگ نظام)،
،
شاکار، شاهکار، کار بی مزد باشد که مردم را بزور بر آن دارند، (فرهنگ سروری)، کار بی مزد که بیگار گویند زیرا که کار شاهان بی مزد باشد، (فرهنگ رشیدی) (شعوری)، کار مفت و رایگان، (ناظم الاطباء)، ظاهراً شاکار درست است
لغت نامه دهخدا
آن که روحش مسرور باشد: به جهت آن تا این خلیفه زادگان جعلکم خلائف فی الارض شادروان باشند این شادروان سفلی را چنان بسیط و عریض تربیت فرمود... (لباب الالباب)، مرحوم مغفور: مجلس فاتحه شادروان... در مسجد... منعقد خواهد شد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاد خواب
تصویر شاد خواب
خواب شیرین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاد کام
تصویر شاد کام
فیروزمند، مظفر، کامروا، خوشحال
فرهنگ لغت هوشیار